در نشست «عاشورا پدیدهای تاریخی یا فراتاریخی» مطرح شد:
عاشورا را به یک امر تاریخی تقلیل ندهیم
به گزارش روابط عمومی جهاد دانشگاهی واحد استان قم، حسین حجتپناه، دبیر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی در نشست «عاشورا پدیدهای تاریخی یا فراتاریخی» که روز چهارشنبه، ۴ مردادماه به همت سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی قم برگزار شد، بیان کرد: از موضع یک روششناس درباره عاشورا صحبت میکنم، در موقعیتی یک نفر میتواند در برابر عاشورا در موضع یک فرد مؤمن و معتقد درباره عاشورا صحبت کند و هر آنچه که درباره عاشورا هست و گفته میشود و حتی به ذهنش میآید و یا از افراد مورد وسوق را قبول کند
وی گفت: اما هم در متون اسلامی و هم از منظر بزرگان دین و هم از منظر عقل سلیم، زمانی که ما با هر پدیدهای مواجه میشویم باید نگاه نقادانه به آن داشته باشیم، نگاه مؤمنانه اگر چنانچه فاقد بعد نقادی باشد فرو میریزد، چون جهان در حال تغییر است و رخ دادهای تازهای رخ داده و نکته و نظرات جدیدی طرح میشود و هر نکته و نظری که از بنیانهای قدرتمند برخوردار نباشد خواه و ناخواه فرو میریزد
حجتپناه ادامه داد: امروز ما در جامعه و جهانی زندگی میکنیم که سؤالاتی طرح میشود و تشکیکهایی روا میدارد که این تشکیکها یک فرصت طلایی است، لذا از طرح این سؤالات و شبههها نباید واهمه داشت، بلکه باید استقبال کرد؛ به طور مثال در تاریخ فلسفه اسلامی غزالی که یک متکلم است ۲۰ ایراد از ابنسینا میگیرد و در سه مورد ابن سینا را تکفیر میکند، بعدها ملاصدرا در برابر هر ۲۰ ایرادی که غزالی طرح میکند، ۱۰ پاسخ میدهد و خودش نیز ۱۰ ایراد از ابن سینا میگیرد
دبیر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی گفت: این یعنی تفکر، تفکر سیلان و جریان دارد و راکد نیست، هر جا که دچار رکود شویم تفکر میمیرد و جایی که تفکر بمیرد هم ضد شرعی است هم ضد عقلی؛ هر جا که از شبههها ترسیدیم بدانیم که استدلال نداریم، هرجا که برای پرسشها خط قرمز قائل شدیم بدانیم از حقیقت فراری هستیم
حجتپناه افزود: حال با این توضیحات مقدماتی، از موضع یک منتقد میخواهیم خودمان را با پدیده عاشورا مواجه دهیم، عاشورا یک پدیده است، به زبان ساده و از منطق فلسفی، اروپاییان به پدیده، «فنومنا» میگویند، ریشهشناسی فنومنا از نور و فانوسی است که در زبان فارسی به کار میبریم، پدیده بستهای است که بر قسمتی از آن نور تابیده و قسمتهایی از آن تاریک است، بعضی قسمتها را متوجه میشویم و بعضی قسمتها را متوجه نمیشویم
آیا تحلیل عاشورا با عقل محاسبهگر و تجربه بشری امکانپذیر است؟
وی با بیان اینکه ما در زندگی با پدیدهها زندگی میکنیم، گفت: یکی از این پدیدهها عاشورا است، پرسشی اینجا مطرح میکنیم مبنی بر اینکه فرض کنید من مؤمن، مسلمان و شیعه نیستم؛ حال شما قصد دارید واقعه عاشورا را برای من روایت کنید، در خیلی از این عناصری که در روایت هست مطالبی وجود دارد که با عقل محاسبهگر و تجربه بشری سازگاری ندارد و براساس محاسبات معمولی، این موارد همخوانی ندارد
دبیر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی اظهار کرد: در روایتهایی که از داستان عاشورا میشود در موارد زیادی این ناسازگاری را میبینیم؛ حال چگونه میتوان این موضوع را به کسی که اعتقاد قلبی به اسلام و امام حسین(ع) و عاشورا ندارد توضیح دهید؟ آیا ابتدا او باید ایمان بیاورد؟ اگر اینطور باشد با مبانی قرآنی در تضاد است، چون قرآن ما را به فکرکردن تشویق میکند، پیامبر اسلام(ص) نیز برای دعوت به اسلام ابتدا مبانی منطقی و عقل پسند را طرح میکردند. لذا امروز ما چه استدلالی برای دفاع و یا تبیین و تشریح واقعه عاشورا داریم؟
مدرس دانشگاه ادامه داد: عاشورا در سال ۶۱ هجری یعنی قرن اول در کوفه رخ داده است، کوفه درآن سالها متعلق به عراق عرب و قبل از آن متعلق به امپراطوری ایران بوده، حال در یک واقعهای در عراق، کاروانی به سمت کوفه میرود، به این کاروان اجازه ورود به کوفه و بازگشت داده نمیشود، لذا اندکی به سمت شمال میرود و در دشت نینوا، در سرزمین کربلا واقعهای رخ میدهد و طبق اکثر منابع یک لشکر ۳۰ هزار نفره با ۷۲ مبارز میجنگند و به لحاظ نظامی این ۷۲ تن شهید میشوند
حجتپناه ادامه داد: پرسش دوم این است چرا باید ما از رخدادی که به لحاظ زمانی در قرن اول هجری و به لحاظ مکانی در جایی در بیرون حوزه سیاسی ما است درس بگیریم و آن را گرامی بداریم؟ عاشورا چه نسبتی با زندگی امروز ما دارد؟ عاشورا در وضعیت اکنون زندگی ما چه گرهگشایی میتواند داشته باشد؟
وی با بیان اینکه علم دو جنبه دارد، یک جنبه کوچک که تولید جواب است و یک جنبه بزرگتر که تولید پرسش است، گفت: بر مبنای این دو پرسش موضوعی طرح میکنیم؛ وقتی به وقایع تاریخی نگاه میکنیم، یک جنبه عاشورا، واقعه تاریخی است که در دهم محرم سال ۶۱ هجری در سرزمین کربلا رخ داده است
عدم روایت یگانه برای پدیدههای تاریخی
دبیر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی بیان کرد: وقتی که ما وقایع تاریخی مثلاً عاشورا، جنگ جهانی و هر واقعه تاریخی دیگر را بررسی میکنیم، چند مورد در همه مشترک است؛ اولین مورد این است که یک روایت یگانه که همگان بر آن متفق باشند از وقایع تاریخی وجود ندارد، تقریباً تمام پدیدههای تاریخی، روایتهای چندگانه دارند و حتی برخی موارد مغشوش و مبهم هستند
حجتپناه ادامه داد: عدم روایت یگانه برای پدیدههای تاریخی در مورد پدیدههای دینی شدت مضاعفی میگیرد؛ زیرا روایتهای تاریخی، مؤمنان و دشمنانی را همزمان دارد که باعث میشود این روایتگریها و تفاوتها شدت پیدا کند؛ در همه ادیان نیز اینگونه است، مومنان و دشمنان آن عقیده سعی میکنند از زاویه دید خود تاریخ را گزینش کنند
وی گفت: نکته بعدی این است که یک واقعه تاریخی بعد از مدتی که از آن میگذرد دیگر شاهد زندهای ندارد، حتی در خیلی از امور که روایت میکنند میتوان تشکیک کرد، مثلاً سؤالاتی از قبیل اینکه آیا حضرت رقیه(س) سه ساله بوده است؟ آیا طفل ۶ ماههای در کربلا حاضر بوده؟ طبق محاسبات نجومی عاشورا در مهرماه رخ داده، در آن زمان در کربلا گرمای طاقت فرسا حاکم است، این کاروان در آن گرما چطور توانسته خود را به سرعت از مدینه به کربلا برساند؟ این از ویژگیهای مواجهه تاریخی است
دبیر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی گفت: از همه این موارد مهمتر این است که ممکن است دو یا چندگروه در یک واقعه اتفاق نظر داشته باشند اما تفسیر متفاوتی از آن واقعه تاریخی ارائه کنند، به عنوان مثال بعد از واقعه غدیرخم جریانات مختلف فکری نسبت به این واقعه موضعگیری کردند، دو جریان مهم شیعه و سنی نیز در اصل این واقعه اتفاق نظر دارند
وی با بیان اینکه گام بعدی هرمنوتیک تاریخی است، اظهار کرد: هرمنوتیک از واژه هرمس یکی از الهههای باستان گرفته شده است و به روایتی همان هرمز ایرانی است؛ هرمنوتیک یک هدف دارد و آن درون فهمی است؛ ما میتوانیم کنش فردی و گروهی را از دور ببینیم و تفسیر کنیم، در یک برههای وقتی میخواهیم آن را درون فهمی کنیم، هرمنوتیک ما را از برون دیدن برحذر میدارد و میخواهد ما یک همدلی با شرایط و وضعیت تاریخی و مختصاتی که آن زمان در جامعه وجود داشته و دارد داشته باشیم، زیرا جامعهها با هم اختلاف فرهنگی دارند
حجتپناه گفت: هرمونتیک تاریخی در نهایت میخواهد که ما با نیت کنشگران با توجه به اقتضاعات تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، مکان و زمان و بسیاری از ویژگیهای دیگر، همدلی و درون فهمی داشته باشیم؛ لذا ما چگونه امروز میتوانیم با یک واقعه تاریخی که در سال ۶۱ هجری رخ داده است و روابط و مناسبات خاص زمان و مکان خود را داشته همدلی کنیم؟
عناصر فراتاریخی را چگونه درک کنیم
وی با بیان اینکه گام بعدی این است که وقتی این همدلی را ایجاد کردیم چگونه میتوانیم به زندگی امروز مرتبط کنیم؟ گفت: بسیاری از مواقع شبهه ایجاد شده توسط افراد از منطق استواری برخوردار است، وقتی از نگاه تاریخی بنگریم به این نتیجه میرسیم که عاشورا عملاً یک واقعه خاص یک زمان و مکان بوده و به امروز مربوط نیست؛ این مسئله با آنچه که شیعه مدعی است در تضاد قرار میگیرد، شیعه مدعی است امامان الگوی بشریت برای همه زمانها و مکانها هستند اما زمانی که تاریخی مینگریم خود به خود بُعد الگو بودن از این واقعه سلب میشود، چون هر رفتار و اتفاقی که در آنجا بوده شبیه امروز ما نیست و شرایط اجتماعی تغییر کرده است
دبیر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی گفت: منظور از تاریخی دیدن این است که ما صرفاً تاریخی ببینیم و یا صرفاً این موضوع را دینی ببینیم و به منابعی که خود ما قبول داریم استناد کنیم، بنابراین وقتی دیگری این منابع را قبول ندارد درنتیجه طبق سوال اول، فردی که به این نگاه و نظریه مؤمن نباشد، این موضع برای او قابل اثبات، ترویج و قابل قبول نخواهد بود
وی ادامه داد: پس ما وقتی که میخواهیم درباره پدیده عاشورا به عنوان یک پدیده تاریخی که برخی نکات آن روشن و برخی تاریک است نگاه کنیم، الزاماً نباید موضوع را به یک امر تاریخی تقلیل بدهیم، اما نه به این معنا که به تاریخ بیاعتنا باشیم، ما باید به تاریخ و نقد آن اعتنا داشته باشیم، اما موضوع را نباید صرفاً به امر تاریخی و خاص سال ۶۱ هجری تقلیل دهیم
حجتپناه گفت: در گام دوم ما باید از یک امر تاریخی مباحثی را استخراج کنیم که فراتاریخی باشد، امر فراتاریخی دارای ویژگیهایی است که قابلیت تعمیم داشته باشد، اگر میگوییم که عاشورا و رفتار امام حسین(ع) برای ما الگوست، یعنی میخواهیم کنش امام حسین(ع) را به امروز خودمان تعمیم بدهیم چرا که با یک خرد جاودان پیوند خورده است
وی افزود: در گام بعدی این پرسش مطرح میشود که این عناصر فراتاریخی را چگونه میتوانیم درک کنیم؟ برای درک عناصر فراتاریخی باید از یک روایت اصل موضوعهایی را استخراج کنیم؛ الزاماً اصل موضوعها قابل اثبات نیستند، به لحاظ فلسفه علم، تفاوت قضیه و اصل موضوع در این است که اصل موضوع قابل اثبات نیست، اما قضیه قابل اثبات است؛ مانند قضایای هندسه
دبیر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی در خصوص چگونگی فهم اثبات اصل موضوع گفت: وقتی اصول براساس تعریفی که خودشان ارائه میکنند باهم دچار پارادوکس نباشند دراین صورت قابل اثبات هستند. از عاشورا نیز میتوانیم چند اصل استخراج کنیم، این اصلها را موقتاً در کنار هم قرار دهیم و اگر این اصول با هم دچار تناقض نباشند دچار اثبات هستند؛ به این شکل برای روزگار ما قابل تعمیم میشوند و به ادبیاتی درمیآیند که برای یک فرد غیرمؤمن قابل اثبات بوده و برای یک عقل سلیم پذیرفتنی میشود
وی با بیان اینکه ما شیعیان در عاشورا چند اصل داریم، بیان کرد: اصل امامت یکی از این اصول است؛ امام برای همیشه و همه عمر راهگشاست، حسین «مصباح الهدی و سفینه النجاه است»؛ اصل دیگر این است که در عاشورا مهم نیست تعداد یاران امام چقدر بوده، ما میگوییم دوسپاه در مقابل هم قرار گرفتند که یک سپاه به طرز قابل توجهی تعدادش کمتر از دیگری بود و اتفاقا سپاه مقابل آن را دعوت کرده بود و این سپاه حدالمقدور مخالف درگیری نظامی بود و ابتدا به سخنرانی پرداختند، این یک الگوی صلح برای جهان امروز است
دبیر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی در پایان بیان کرد: اگر ما ذره ذره همه این موارد را مفهومی و اصلبندی کنیم، بسیاری موارد را میتوانیم از واقعه عاشورا استخراج کنیم که این باعث تبدیل عاشورا به یک امر فراتاریخی میشود که قابل تعمیم برای امروز ما است
نظر شما :