نشست آنلاین واکاوی مفهوم عدالت در نهضت عاشورا برگزار شد
به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی استان قم نشست واکاوی مفهوم عدالت در نهضت عاشورا با مشارکت معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی واحد استان قم و خبرگزاری ایکنا پنج شنبه 21 تیر به صورت آنلاین برگزار شد.
حسین حجتپناه، دبیر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی در این نشست بیان کرد: یکی از مفاهیمی که در نهضت عاشورا وجود دارد و تا به امروز کمتر به آن پرداخته شده، مفهوم آزادی است. اسطورهشناس بزرگ آمریکایی، جوزف کمبل معتقد است که انسان همیشه در رویای بهشت بوده و این بهشت در واقع همان خاطره ازلی از انسانهای اولیه است، مزیت زندگی انسانهای اولیه نسبت به انسانهای نسلهای بعدی و انسان حال حاضر آزادی است.
وی گفت: انسان اولیه در آزادی زندگی کرده است، علیرغم تمام خطرات و مخاطرات در برابر طبیعت، بهدلیل وجود آزادی یک خاطره ازلی و خوب در کهنالگوی انسانها شکل گرفته است. پس یکی از مهمترین مسائل بهشت، آزادی است، بهشت همان best به معنای بهترین است، یعنی بهترین معنا و بهترین راهی که انسان میتواند در زندگی خود بیابد، اگر این بهترین معنا و بهترین راه به زبان فلسفی امروز برگردد، مناسبترین تعبیر آن همان هستی و مسیری است که خود را پیدا کرده و سکونتگاه و محل آرامش خود را در این جهان یافته است.
آزادی مبنای اخلاق است
حجتپناه با بیان اینکه بهشت در واقع یافتن راه است، افزود: این یافتن راه مقارنهای با آزادی دارد، آزادی رویای همیشگی انسان است. کارل مارکس یک تقسیمبندی از ادوار تاریخی دارد که در اولین دوره آن انسانها بدون طبقه زندگی میکردند، دوره دوم دوره بردهداری است و به بردهدار و برده تقسیم میشود، این بردهها که اکثریت بودند، رویای آزادی داشتند، زیرا مجبور بودند کل زمان روزانه را به کارهایی بپردازند که به آنها تحمیل میشد، یک بعد مهم مبارزات بردهداری نیز رهایی از این انقیاد جسمانی بود، آنها میخواستد آزاد باشند، زیرا آزادی، حق وجودی را محقق میکند، بهطور مثال بردهها حق ازدواج نداشتند و علاوه بر سرکوب از بعد جسمانی از بعد روانی نیز سرکوب میشدند، بنابراین در قیامهای خود به دنبال حق ازدواج بودند.
دبیر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی بیان کرد: آزادی در ادوار مختلف رویای همیشگی بشر است، اما در دوران جدید است که آزادی بهعنوان یکی از عناصر مبنایی و بنیادی و طرز تفکر دوران طرح میشود، این یکی از ویژگیهای دوران جدید است فارغ از اینکه در این دوران آزادی محقق شده است یا نه و میتوان گفت که هرگز در تاریخ بشریت در این حجم نه الزاماً با این کیفیت به آزادی نپرداختهایم، ممکن است برخی از فیلسوفان و ادبای گذشته، با کیفیتتر از فیلسوفان مدرن به آزادی پرداخته باشند، اما این حجم توجه به آزادی در تاریخ بشر مختص به دوران مدرن است.
وی با بیان اینکه آزادی ساحات گوناگونی دارد، گفت: ساحتهای آزادی از آزادی اعمال فردی، آزادی انتخاب، سبک زندگی، انتخاب شغل و رشته تحصیلی که تمام این امکانات را امر مدرن برای ما ایجاد کرده تا آزادی سیاسی را شامل میشود، اما جنبه مبنایی آزادی که به شدت مورد تأکید است و راهگشای آزادی در ساحتهای بعدی است، آزادی در تفکر است، تفکری که خود را در عمل نشان میدهد و در واقع بعد حکمی پیدا میکند، در مشرقزمین حکمت که یک واژه باستانی مربوط به ایران باستان و محصول گفتوگو است وجود دارد و شهر هم هگمتانه بوده(حکمتانه)، حکمتی که در مشرق زمین حتی قبل از ظهور اسلام وجود داشته و شامل جنبه نظری و جنبه عملی است، در حالی که در یونان و مغرب زمین فیله سوفیا بیان میشده و این فیله سوفیا که همان فلسفه است، صرفاً جنبه نظری دارد.
حجتپناه تصریح کرد: این حکمت با اخلاق آمیخته است و خود را مقید به اخلاق میداند، در تمام مکاتب فلسفی اخلاق جدای از حکمت نیست، گویی این دو با یکدیگر ممزوج هستند و در تمام نظریات اخلاقی یک مخرج مشترک وجود دارد، اخلاق ملازم با اختیار است، چیزی فعل اخلاقی محسوب میشود که فاعل آن را براساس اختیار خود انجام دهد و اگر براساس اجبار باشد، فعل اخلاقی نیست، در یک ساحت عمیقتر اختیار بر مبنای آزادی است، زمانی که از اختیار صحبت میکنیم به این معناست که ما مختار و آزادیم یک فعل را انجام بدهیم یا ندهیم، پس آزادی مبنای اخلاق نیز است.
نهضت عاشورا رسمیت دادن عملی به آزادی است
وی با اشاره به اینکه بنیانیترین جنبه آزادی، آزادی در تفکر است، افزود: بزرگترین حق و آزادی که میتوان برای بشر قائل شد، آزادی تفکر است. انقلاب کبیر فرانسه یکی از مهمترین نمادهای دوران مدرن است و شعار اصلی آن آزادی، برابری و برادری بود، میشل فوکو این شعار را به تشکیک و پرسش میآورد و بیان میکند کدام آزادی و برابری و برادری؟ از نظر او هیچکدام از اینها محقق نشده است، فارغ از درست یا اشتباه بودن نظر فوکو، به این نتیجه میرسیم اعطای هرگونه آزادی بدون دادن آزادی فکری آزادی نیست. امروز در جهان غرب و نیز کل جهان، نمایش آزادی برقرار است. از نظر فوکو آنچه ما در ظاهر میبینیم نمایشی از آزادی است، اما ما انسانها آزاد نیستیم و تحت انقیاد گفتمانی هستیم که در آن قرار گرفتهایم، این گفتمان نحوه شناخت، علایق و سلایق و بازه کنش ما را تعیین میکند.
دبیر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی ادامه داد: ما با این دو محور از آزادی یعنی توجه به آزادی در تفکر و اینکه مبنای اخلاق آزادی است، مروری بر نهضت عاشورا داریم و البته بنده ادعا ندارم که به لحاظ تاریخی تسلطی بر تاریخ جهان دارم، اما تا جایی که مطالعه کردهام مشابه نهضت عاشورا در رسمیت دادن عملی و حکمی به آزادی پیدا نمیکنم و از در گفتوگو از همه دانشمندان، علما و پژوهشگران دعوت میکنم اگر مشابه نهضت عاشورا در مواجهه و پاسداشت راستین آزادی، پدیده دیگری را میشناسند حتماً معرفی کنند.
وی ادامه داد: امام حسین(ع) بهعنوان یک شخصیت با ابعاد مختلف معنوی، مادی، فردی و اجتماعی در شرایطی قرار گرفته که هماکنون در ضدیت با حاکمیت جامعه قرار گرفته و مشابه این مسئله در تاریخ بسیار وجود دارد، این شخصیت تحت هیچ شرایطی نمیخواهد تن به بیعت با حاکمیت بدهد و حتیالمقدور میخواهد از ایجاد جنگ و خشونت جلوگیری کند، تمام کنشهای امام حسین(ع) در این جهت است که جنگ و درگیری و خونریزی اتفاق نیفتد، امام حسین(ع) ساکن مدینه است، او را احضار میکنند، بیعت نمیکند و چون میداند ممکن است در مدینه خود و خانواده و یارانش سرکوب شوند و خونشان ریخته شود و در شرایطی قرار گیرد که مجبور به دفاع شود، مدینه را به سمت مکه ترک میکنند.
حجتپناه گفت: امام حسین(ع) به مکه میرود، زیرا براساس آموزههای اسلامی خونریزی در مکه حرام است و از نظر زمانی ماندن ایشان در مکه با ماههای حرام و موسم حج همزمان میشود، بنابراین امام خود را در یک زمان و مکان امن قرار داده، اما چون امام حسین(ع) معتقد به یک رفتار حکمی است و در رفتار حکمی ابعاد نظری و عملی درهم تنیدگی دارند و باید به لحاظ نظری تبیین شود و هر عملی بدون فهم قابل پذیرش نیست، امام حسین(ع) مواضع خود را تشریح میکند.
وی اظهار کرد: امام حسین(ع) همگان را دعوت به تفکر و منطق عقلایی میکند و به تجربه زیستی ارجاع میدهد، شاید در این مرحله نیز برخی با امام مشترک باشند، اما در باب آزادی، از این قسمت داستان شکل دیگری پیدا میکند، امام حسین(ع) هرگز هیچکس را به زور و جبر به خود دعوت نمیکند، امام بعد از مکه هجرت خود را بر مبنای نامهها و مطالبه اجتماعی که وجود داشت به سوی عراق و کوفه ادامه میدهد، در طول این مسیر امام برای افراد سخنرانی میکند، نامه مینویسد و نمایندگانی را به خصوص به دو شهر مهم کوفه و بصره اعزام میکند، در کوفه از نماینده امام استقبال میشود و اکثریت کوفه در ابتدا گرداگرد مسلم جمع میشوند، امام، جمعیت، اکثریت و قدرت را دارد، اما حاضر نیست که به امر غیراخلاقی تن دهد، این یکی از مبانی آزادی است.
دبیر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی گفت: امام حاضر نیست با اجرای نمایش و شعار و رفتارهای پوپولیستی به یاران خود اضافه کند و اگر هم قرار است کسی به آنها بپیوندد به سختگیرانهترین شرایط از لحاظ تفهیم و ادراک، فرد مقابل را آگاه میکند تا با آزادی و اختیار کامل تصمیم بگیرد که به سمت امام حسین(ع) بیاید، امام از هیچ حربهای به لحاظ رسانهای، ارتباطی، کنشگری و رفتاری در جهت افزایش عِده و عُده بهگونهای که آگاهی افراد را تحتالشعاع قرار دهد، استفاده نمیکند، بنابراین فرد و گروه کاملاً آگاه و مختار است که به امام حسین(ع) بپیوندد یا نپیوندد.
وی بیان کرد: اگر بخواهیم یک هرمونوتیک تاریخی داشته باشیم، امام حسین(ع) در سال ۶۱ هجری در جامعه اعراب در شرایطی زندگی میکرد که فرهنگ قبیلهای حاکم بود و در منازعات و جنگها اگر پیر قبیله دستور میداد تمامی مردان قبیله از او پیروی میکردند، طرف مقابل امام حسین(ع) زمانی که عده و عده جمع میکند، از پیران قبایل و گفتمان حاکم استفاده میکند و به این جهت قبایل را به جنگ با امام حسین(ع) میفرستد، آن افرادی که ۱۲ هزار تا ۱۸ هزار نامه برای امام نوشتند، تحتتأثیر پیران قبال خود بودند و زمانی که پیران قبایل نظرشان عوض میشود نظر آنها نیز تغییر میکند، در واقع عرب آن زمان یک تبعیت گلهوار دارند، تبعیت آنها آزادانه نیست و تحت تأثیر فرهنگ غالب کنشگری میکردند.
امام حسین(ع) با آگاهیبخشی افراد را در انتخاب آزاد میگذاشت
حجتپناه گفت: اما از سوی دیگر هرگز امام حسین(ع) به شیوه طرف مقابل عمل نمیکند و هیچکس به گفته رئیس قبیله به ایشان نمیپیوندد و تمام افراد با استقلال به سوی حسین(ع) رفتند، زیرا که باید آگاهانه میآمدند، آگاهی اصیل در زمانی ایجاد میشود که حق آزادی تفکر را به رسمیت بشناسیم و این مبنای آزادی در ماجرای امام حسین(ع) کاملاً متجلی است. امام حسین(ع) در روز عاشورا و روزهای قبل از آن و حتی در مسیر کاروان با سخنرانی، آگاهیبخشی میکند و جنس استدلالهای آن حضرت هم بعد عقلانی دارد و هم به شاخصهای اجتماعی سنجشپذیر ارجاع میدهد و تمام گفتهها مبتنی بر حقیقت و صادقانه است.
وی ادامه داد: وضعیتی که امام حسین(ع) و یارانشان ایجاد کردند از این حیث که یک آزادی و آگاهی اصیل است میتواند توسعهآفرین باشد و نکته جالب این است که برخی به اشتباه گمان میکنند تاسوعا به معنای روز نهم است، اما ریشه در کلمهای دارد که در زبان فارسی به آن توسعه میگوییم، امروز ما، تاریخ و عاشورا را برای وجود خود و اکنونیت و یافتن نسبت خودمان با جهان مرور میکنیم، به همین سبب کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاست، پس هر روز باید در عاشورا تفکر و تأمل کرد، چون قواعد و روابط و مناسبات و گروهبندیهایی که در عاشورا میان خیر و شر بوده در ساحتهای متفاوتی در لحظه لحظه زندگی بشریت تجلی دارد.
دبیر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی تصریح کرد: امام حسین(ع) به این دلیل سفینه نجات است که میتواند ما را از بحرانها و مسائل نجات دهد، خروج از مسائل یعنی توسعه و یکی از مبانی توسعه مشارکت است و این مشارکت با شرکت دادن تفاوت دارد، یعنی افراد به انجام یا ترک یک فعل و پیامدها و عواقب آن آگاه و آزاد باشند که انتخاب کنند، امام حسین(ع) هم آگاه و هم آزاد میکرد و میفرماید اگر نمیخواهید با من نباشید؛ امام هیچکدام از یارانش را مجبور نکرد که با او بمانند، راه خروج و ترک فعل را در هر لحظه برای همگان باز گذشته بود.
وی افزود: در روز عاشورا برخی از یاران امام حسین(ع) جنگ و محل را ترک کردند و امام بلافاصله اذن داد، یعنی هرگز اجباری در کار نبوده و هر امری که رخ میدهد بر اساس آگاهی و آزادی است و این راه خروج هم واقعی و اصیل بود؛ در شب عاشورا میفرماید از تاریکی شب استفاده کنید و اگر میخواهید بروید بروید، افراد کاریزمایی در بشریت وجود دارد که یاران آنها به دلیل این کاریزما ممکن است تا آخرین لحظه با آنها بمانند، اما امام حسین(ع) به قدری آزادی میدهد که نمیخواهد از شخصیت کاریزماتیک خود در جهت انجام آن فعل استفاده کند، مشابه این مورد در تاریخ وجود ندارد، این یعنی احترام به آزادی، امام حسین(ع) در این آزادی و اختیار کاملاً اصیل رفتار میکند و از هیچ قدرتی اعم از سنتی، کاریزماتیک و عقلایی استفاده نمیکند.
حجتپناه با بیان اینکه آزادی امام حسین(ع) بدون اعمال قدرت است، گفت: در گفتمان شیعه همه ائمه ید واحده هستند، بنابراین این همان مسیری است که پدر و برادر امام حسین(ع) به لحاظ حکمی طی کردند، امام علی(ع) بعد از پیامبر(ص) ولی جامعه بود اما چون جامعه او را نمیخواست کنار رفت و در زمانی به صحنه آمد که جامعه او را خواست؛ ایشان میفرماید آنچنان مردم بر من هجوم آوردند که ترسیدم حسن(ع) و حسین(ع) در زیر پاهای آنها آسیب ببینند.
وی اظهار کرد: امام حسن(ع) نیز در زمانی که در ۲۱ رمضان امام علی(ع) به شهادت رسید، سپاهی بالغ بر ۹۵ هزار نفر جمعیت در کوفه آماده جنگ با معاویه بودند و علیرغم این ماجرا، چون احساس میکرد اکثریت با او نیستند از حکومت کنار رفت و به مشروعیت و حق آزادی مردم احترام گذاشت. امام حسین(ع) نیز به حق آزادی مردم احترام گذاشت و زمانی که به او نامه نوشتند و از او مطالبه کردند، به مردم احترام گذاشت، سپس از او برگشتند و حضرت موضعی نگرفت و اگر جنگی رخ داد، سپاه حاکمیت به او تعرض کرد، ایشان حق آزادی مردم را علیرغم داشتن حق واقعی به رسمت شناخت، این نیز یکی دیگر از جنبههای آزادی در حکمت حسینی است.
نظر شما :