به همت سازمان دانشجویان شعبه قم؛
نشست «سایبر و هوش مصنوعی» از سلسله نشستهای آیندهپژوهی برگزار شد

به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی استان قم، نشست «سایبر و هوش مصنوعی» از سلسله نشستهای آیندهپژوهی، به همت سازمان دانشجویان شعبه قم؛ دوشنبه 5 خرداد 1404 در دانشکدگان فارابی برگزار شد.
مهندس علی شکوهیان راد، استاد دانشگاه در ابتدای این نشست گفت: AI از منظر سایبرنتیک، بهدنبال آن است که اراده، هدف و تصمیمگیری را از انسان سلب کرده و وی را به عنوان کاربر و مصرفکننده در اختیار داشته باشد، پس این تصمیم به اقدام میتواند به جای انسان صورت گیرد، به گونهای که ما به تدریج کاربرتر شویم یا به عبارت دیگر، مصرفکنندهتر، این موضوع ذات مفهوم «نظریهی تکینگی» را شکل میدهد.
محمدعلی شکوهیانراد، استاد دانشگاه در نشست «سایبر و هوش مصنوعی» اظهار کرد: واژه «هوش مصنوعی» امروزه به عنوان یکی از مرسومترین اصطلاحات حوزهی فناوریهای سایبری شناخته شده است؛ اما آشنایی عمومی با هویت و ماهیت آن به خوبی صورت نگرفته است. این موضوع در حالی مطرح است که ارتباط و تعریف علمی حوزه سایبرنتیک به عنوان یک رشته مستقل و مهم در وزارت علوم هنوز به صورت رسمی انجام نشده است؛ بنابراین، فهم و شناخت دقیق این مبحث هنوز به طور کامل محقق نشده است.
وی به بررسی ریشهشناسی این واژه در زبان انگلیسی پرداخت و گفت: منشأ واژهی Intelligence در زبان انگلیسی، به تلفیق دو واژهی Inter و Legere در زبان لاتینی بازمیگردد. Inter به معنای «در میان» و legere به معنای «انتخاب کردن» است که در زبان انگلیسی به شکل فعلی تلفظ شده و معنای «انتخاب از میانِ» را دارد. حال باید در نظر گرفت وقتی اینتلیجنس به معنای انتخاب کردن است، لذا قائم به فرایندی مشخص است که نتیجه آن انتخابگری است. در ذات انسان نیز انتخابگری به عنوان یک ویژگی فعالانه وجود دارد، یعنی کسی که از میان چندین گزینه، تصمیم میگیرد که کدام را انتخاب کند.
شکوهیانراد تصریح کرد: همچنین در دانش سایبرنتیک، هرمی وجود دارد که با عنوان «سطوح آگاهی» شناخته میشود. در این هرم از پایین به بالا، طبقات اطلاعات عبارتند از دیتا، اینفورمیشن، اینوستیگیشن و اینتلیجنس. از سوی دیگر، هر کدام از سطوح آگاهی، کاربرد خاص خود را دارد و بهجای یکدیگر استفاده نمیشوند. برای مثال از اصطلاح Data Mining استفاده میشود اما Information Mining خیر. بالعکس حوزهی فناوری به اینفورمیشن نسبت داده میشود (IT). توجه کنید که آنچه به صورت مصنوعی ایجاد شده است، اینتلیجنس است، نه اینفورمیشن و دیتا. این تفاوتها بهدلیل تفاوت ماهوی در سطوح اطلاعات است. آنطور که بیان شد، AI اهمیت بیشتری دارد، زیرا مصنوعیسازی مهمترین و بالاترین سطح اطلاعات، یعنی اینتلیجنس است. لذا یکی از ابعاد نسبتشناسی هوش مصنوعی با سایبرنتیک این است که کنترل جریان اطلاعات در AI به بالاترین سطح آن که کارکرد انتخابگری دارد، اختصاص یافته است.
وی ادامه داد: انگیزهی اصلی AI از منظر سایبرنتیک این است که ماشین به عنوان یک «پدیدهی غیر زیستی» به گونهای برنامهریزی شود که بتواند به جای انسان انتخاب کند. حال اگر به یک سامانه غیر زیستی (مانند یک کامپیوتر) اطلاعات لازم را بدهیم، آنگاه باید بپذیریم که چنین سامانهای بتواند یک انتخاب صحیح داشته باشد و آن را به ما بازگرداند و این انتخاب باید بر اساس اطلاعات مناسب و بهروزی صورت میگیرد که در موضوع مربوطه به ماشین ارائه شده است.
شکوهیانراد، انسان را مهمترین پدیدهی دارای فهم و درک دانست و افزود: هر چند انسان در رأس کنترلهای سایبرنتیکی بهعنوان هدف مطرح است، اما درنظر داشته باشید که حتی یک «سلول گیاهی» نیز در حد خودش قادر به دریافت و تحلیل اطلاعات و واکنش به مناسب به آن است. برای مثال حرکت گل آفتابگردان به سمت نور خورشید، نمونهای از این ادراک و واکنش است. بنابراین، هر پدیدهای که بتواند اطلاعات را درک کند و براساس آن عمل کند، ذیل کنترلهای سایبرنتیکی قابل تعریف است و این کنترل از طریق جریان اطلاعات انجام میشود.
وی اضافه کرد: این دقیقاً همان کاری است که در «فضای سایبر» صورت میگیرد. در این فضا، اطلاعات به گونهای تولید و توزیع میشوند که مخاطبان مختلف از اقشار و سنین متنوعی تحت تأثیر قرار گیرند. این تأثیرگذاری زمانی مؤثر است که مدیر و متولی فضای سایبر به نحوی برنامهریزی کند که اطلاعات به شکلی به کاربران منتقل شوند که رفتارهای آنها، متناسب با اهداف کنترلگران باشد. لذا فضای سایبر، در واقع «فضای حکمرانی» است که در طول زمان برای ادارهی جوامع بشری توسعه یافته است.
شکوهیانراد عنوان کرد: اما در مورد ماشینها وضعیت کاملاً متفاوت است. شما میتوانید میلیونها ماشین را از حیث کنترلپذیری، کاملاً یکسان بسازید و به کار بگیرید و همین امکان، هوش مصنوعی را به ابزاری فوقالعاده دقیق در «انتخابگری مصنوعی» تبدیل کرده است. در این زمینه، اصطلاحی به نام «تکینگی تکنولوژی» مطرح میشود. منظور از تکینگی، «استانداردگذاری برای یکسانسازی» سیستمها است. در واقع، تمام ماشینها میتوانند مانند هم عمل کنند، ولی این امر در مورد «انسانها و اندیشههای آنها» امکانپذیر نیست، زیرا نمیتوان انسانها را همانند ماشینها، یکسانسازی و رباتگونه کرد.
وی بیان کرد: در مجموع، وقتی صحبت از انتخابگری میکنیم یعنی صحبت از «اراده، هدف و تصمیمگیری» میکنیم و AI از منظر سایبرنتیک، بهدنبال آن است که اراده، هدف و تصمیمگیری را از انسان سلب کرده و وی را به عنوان کاربر و مصرفکننده در اختیار داشته باشد. پس این تصمیم به اقدام میتواند به جای انسان صورت گیرد، به گونهای که ما به تدریج کاربرتر شویم یا به عبارت دیگر، مصرفکنندهتر. این موضوع ذات مفهوم «نظریهی تکینگی» را شکل میدهد. امروزه شما انتخاب میکنید که یک مسئله را با ماشین حل کنید اما در آینده، ممکن است همان مسئله توسط ماشین طراحی شده و پیشنهادی ارائه شود که این تحول، قیاسی از روند تکامل هوش مصنوعی است.
این استاد دانشگاه بیان کرد: آنچه که بهعنوان رویکرد سایبرنتیکی به هوش مصنوعی بیان شد، به معنای رد دیدگاه سوءاستفادهگر از این حوزه است و نباید برای رفع مخاطرات و تهدیدات آن، استفاده از هوش مصنوعی را کنار گذاشت، بلکه باید آن را بومیسازی کنیم.
شکوهیانراد با بیان اینکه هوش مصنوعی یک فاعل خودمختار و یک سامانه متفکر نیست، گفت: هوش مصنوعی اراده ندارد، انتخاب نمیکند، بلکه تنها ابزاری است که «توسط انسان طراحی و برنامهریزی میشود». بنابراین، یک سامانه اطلاعاتی که انسان به آن میدهد را بر اساس الگوریتمهای طراحی شده، پردازش میکند و نتیجه را باز میگرداند. بر این اساس، بنیان اینکه هوش مصنوعی بر چه اساس و معیاری، انتخاب خود را به کاربر ارائه دهد، بر سمتگیری الگوریتمها استوار شده است، الگوریتم نیز توسط انسان، طراحی و اجرا میشود؛ لذا کنترل هوش مصنوعی در اختیار کسی است که طراح الگوریتم آن است، زیرا طراح است که مشخص میکند سامانه AI چه پاسخی را به کاربر ارائه کند.
نظر شما :