دومین وبینار آموزشی کلاس آبی برگزار شد
به گزارش روابط عمومی جهاد دانشگاهی واحد استان قم دکتر مریم رامشت روانشناس و مدرس دانشگاه تهران با اشاره به مباحث جلسه گذشته در مورد مهارت خود انگیزشی که مهارت بوده و ذاتی نیست و فرد باید در این مورد آموزش ببینید و همچنین هوش هیجانی و کاربرد خود انگیزشی در زندگی روزمره افراد از جمله بالا بردن ریسک برخورداری از برنامه، خوش بینی، افزایش مسئولیت پذیری، تنظیم اهداف، بالابردن اعتماد به نفس و روشهای تقویت خود انگیزشی، در خصوص ده نکته برای تکنیک خود انگیزشی، گفت: شروع کنید به خودتان انگیزه بدهید، باید با کارهای کوچک شروع کنید، از حواس پرتیهای روزانه دور شوید و از دیگرانی که خوب عمل میکنند انگیزه بگیرید، موسیقیهای که انرژی میدهد گوش کنید و با خود مهربان باشید.
وی ادامه داد: خود انگیزشی شامل مهارتهای دیگری است از جمله خودآگاهی، هوش هیجانی و بعد مهارت حل مسئله و مهارتهای ارتباطی لذا فرد باید این مقدمات را داشته باشد تا بتواند از احساس خود مسئولیتی و خود انگیزشی بالاتری برخودار شود.
رامش افزود: مهارت حل مسئله و تصمیم گیری یکی از مهارتهای زندگی است که در سال ۱۹۹۲سازمان بهداشت جهانی این برنامه را به صورت گسترده در تمام دنیا اعلام کرد و این برنامه یکی از موفق ترین برنامهها است.
وی در خصوص تفاوت حل مسئله و تصمیم گیری یادآورشد: در مواجه با یک مسئله باید یک راه حل پیدا کنیم و در هنگام تصمیم گیری باید از بین گزینههای مختلف یکی را انتخاب کنیم.
رامش تصریح کرد: زندگی مملو از مشکلاتی است که باید حل شوند و تصمیمهای که باید گرفته شوند بنابراین مهم است که فرد در مواجه با موقعیتهای مساله برانگیز یا تصمیم برانگیز دارای روش و شیوه باشد.
وی مفهوم تعارض در مشکلات را مورد توجه قرار داد و گفت: یک مفهومی در مشکلات به وجود میآید به نام تعارض به معنای معترض بودن و مزاحم یکدیگر شدن، با هم خلاف کردن و اختلاف داشتن همچنین رابینز میگوید: تعارض فرآیندی است که در آن شخص الف به طور عمدی میکوشد تا به گونهای بازدارنده سبب ناکامی شخص در رسیدن به علایق و اهداف گردد اما خود تعارض فرد را در بین دوراهی دچار چالش میکند که کدام راه را انتخاب کند.
این روانشناس با بیان اینکه همه افراد انواع تعارض را زندگی تجربه میکنند، اظهار کرد: اولین تعارض، تعارض جاذب- جاذب است در این حالت فرد در وضعیتی قرار میگیرد که ناچار است از میان دو راه که هر دو برای وی جذاب و مطلوب هستند یکی را انتخاب کند در واقع انتخاب یکی از راهها مستلزم چشم پوشی از راه دیگر است به عنوان مثال فردی علاقه به دو سریال دارد که همزمان از دو شبکه پخش خواهد شد فرد درحالت انتخاب یکی از این فیلمها برای تماشا در حالت تعارض قرار میگیرد همچنین میزان استرس در این موقعیتها پایین است چرا که هر دو خوشایند است.
رامش نوع دیگر تعارض را دافع-دافع دانست و عنوان کرد: در این حالت فرد ناچار است از بین دو یا چند وضعیت یکی را انتخاب کند در حالی که به هیچکدام از آنها تمایلی ندارد مثل کسی که درد شدید بدنی دارد و از زدن آمپول هم ترس زیادی دارد ولی ناچار است یکی از این دو راه را که هر دو برای او ناگوار هستند را انتخاب کند این تعارض در زندگی زیاد اتفاق میافتد برخی از آنها پیش پا افتاده هستند و برخی به شدت عمیق هستند و میتوانند آزار و استرس زیادی بر فرد تحمیل کنند برای مثال زوجی که مشکل دارند اما به دلیل ترس از طلاق و عواقب آن در تعارض هستند.
وی افزود: تحمل چنین وضعیتی(تعارض دافع-دافع) در دفعات مکرر یا طولانی مدت اثرات مخرب بر بهداشت روانی فرد دارد و انگیزه و اهداف فرد تحت تاثیر قرار میگیرد.
مدرس دانشگاه تعارض دیگری که بیشترین آسیب را به سلامت روان فرد وارد میکند را تعارض جاذب- دافع معرفی کرد و گفت: در این قبیل تعارضات فرد با یک راه یا موقعیتی روبه رو است که هم برای فرد جاذب است و هم دافع است وقتی انسانها در حالاتی میخواهند راهی انتخاب کنند که میدانند از برخی جهات برای آنها مفید و از برخی جهات برایشان نامناسب است، دچار چنین حالاتی میشوند مثل فردی که تمایل به ازدواج دارد ولی از سوی دیگر مشکلات بعد از آن مثل قبول مسئولیت او را از این کار باز میدارد این تعارض جاذب-دافع نسبت به دو نوع تعارض قبل بیشترین استرس را بر فرد وارد میکند.
وی در خصوص ویژگی افرادی که در موقعیتهای متعدد مشکل برانگیز و تصمیم برانگیز ضعیف عمل میکنند در واقع افراد فاقد توان حل مسئله و تصمیمگیری بیان کرد: این افراد وجود مشکل را دلیل ضعف، بی کفایتی، بی لیاقتی، بی استعدادی و نادانی خود میدانند و حس قوی خود سرزنش گری دارند و در هنگام مواجهه با مشکلات و مواقعی که باید تصمیمی بگیرند به شدت خود را ملامت میکنند.
رامش ادامه داد: همچنین افراد فاقد توانایی حل مسئله معتقدند یک دنیا خوب یک دنیای بدون مشکل است و روش معمول این افراد در مواجه با مشکلات اجتناب یا فرار است و معمولا بدون اندیشیدن کافی و باعجله و تکانشی عمل میکنند و قادر به پیش بینی پیامد راه حلها و نتیجه تصمیم گیریهای خود نیستند.
مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه مهارت حل مسئله و تصمیم گیری یک فرآیند چند مرحله ای است، ابراز کرد: اولین مرحله آن خودآگاهی هیجانی است به این معنا که خود فرد آگاهانه بداند که در مواجهه با یک مسئله دارای چه احساس و هیجانی است.
وی اضافه کرد: معمولا افرادی که در مواجهه با مسائل و موقعیتهای تصمیم برانگیز ضعیف عمل میکنند مدیریت خود را به عهده افکار ناکارآمد میسپارند و در بحث روان درمانی با جراحی روانی سعی میکنیم تا افکار ناکارآمد منفی را به افکار کارآمد تبدیل کنیم.
رامش در ادامه افکار ناکارآمد فرد در تصمیمگیریها را مانند این که هر چه بلا است بر سر من نازل میشود، من بی عرضه و آدم به درد نخوری هستم که اینها خود زنیهایی است که متأسفانه در ذهن ما وجود دارد و افکار کارآمد و مثبت را مانند این که مشکل برای هر کسی پیش میآید و این یک تمرین است و باعث میشود قوی تر شوم و قدرت من خیلی بیشتر از این چیزها است، عنوان کرد.
این روانشناس دومین مرحله مهارت حل مسئله و تصمیم گیری را تعریف دقیق مسئله دانست و گفت: یعنی فرد بداند در مورد چه موضوعی میخواهد تصمیم بگیرد و این امر در مهارتهای ارتباطی هم بسیار مهم است اینکه بدانیم در مورد چه مسئلهای میخواهیم گفت و گو کنیم و یکی از مشکلات این است که افراد زمانی که در خصوص یک موضوع صحبت میکنند در کنار آن ده موضوع دیگر هم مطرح میکنند.
رامش ادامه داد: مشکلات دو دسته هستند، مشکلات واضح و مشکلات مبهم؛ مشکلات مبهم مشکلاتی است که برای رفع آن گزینههای صحیح محتمل متعددی وجود دارد اغلب اوقات هدف در این دسته از مشکلات کلی بوده و شفاف نیست اما مشکلات واضح برعکس مشکلاتی هستند که دارای یک راه حل صحیح هستند اینگونه مشکلات هدف روشنی داشته و نقطه شروع جهت حل آن مشخص بوده و تقریبا به راحتی میتوان گفت که چه موقع مشکل حل شده است.
این روانشناس مرحله سوم در مهارت حل مسئله و تصمیم گیری را بارش فکری عنوان کرد و افزود: آنچه در طی بارش فکری صورت میگیرد این است که فرد ذهن خود را به اندیشیدن وا میدارد به این شکل که بدون ایجاد محدودیت برای ذهن هر راه حل و تصمیمی به ذهن آمد، بدون در نظر گرفتن درست یا نادرست بودن مثبت با منفی بودن آن را یادداشت کند لذا در خصوص یک موضوع هر راه حلی که به ذهن میرسد را یادداشت و بعد آنها را امتیاز بندی کنید.
وی مرحله چهارم در مهارت حل مسئله ارزیابی گزینهها دانست و اظهار کرد: گزینه هایی که در بارش فکری به ذهن فرد آمده و یادداشت کرده از ۱ تا ۱۰۰ امتیاز بدهد و یا جنبههای مثبت و منفی آنها را بنویسید و بعد نتیجه گیری میکند که به عنوان مثال در مرحله اول با گفت و گو مسئله را پیگیری کنم و در مرحله بعد مشاوره بگیرم.
رامش یادآورشد: یک مسئله که انگیزه و مسئولیت پذیری ما را کاهش میدهد کمال گرایی، وسواس فکری است پس باید بدون فکر به اینکه شاید این اتفاق بیوفتد یا نه انتخاب کنید.
مدرس دانشگاه افزود: آنچه در مرحله چهارم "ارزیابی گزینهها" مهم است، اندیشیدن به مزایا و معایب گزینهها و کشف بهترین راه حل است همچنین آنچه در ارزیابی گزینه اهمیت دارد در نظر گرفتن نفع خود و نفع دیگران است و فرد نباید فقط منافع خود را بدون توجه به دیگران در نظر بگیرد.
رامش با اشاره به مرحله آخر مهارت حل مسئله "اجرا و باز بینی راه حلها" است، گفت: در این مرحله فرد وقتی تصمیم میگیرد باید ببیند از لحاظ اجتماعی، اقتصادی و... میتواند این کار را انجام دهد یا نه و مهم ترین امر که بیشتر اوقات افراد از آن غافل هستند بحث مشورت کردن است اگر جایی کار میکنیم، ببینیم کسی که از بیرون به ما نگاه میکند چه نظری دارد.
این روانشناس بحث دیگری که در خود انگیزشی و مسئولیت پذیری اهمیت دارد را مهارتهای ارتباطی عنوان کرد و افزود: دنیای امروز دنیا ارتباطات است و انسانهایی موفق هستند که بتوانند ارتباط موثری برقرار کنند و اگر نتوانیم ارتباط موثر برقرار کنیم طبیعتا از لحاظ شغلی، تحصیلی و حتی ارتباط با اعضای خانواده و دیگران به شدت دچار مشکل خواهیم شد.
وی با اشاره به هرم بسیار معروف بر اساس دیدگاه مازلو که نیازهای مختلف را مورد ارزیابی قرار میدهد، توضیح داد: اولین نیازی که در این هرم ارائه شده نیازهای فیزیولوژیک (نیاز به آب، هوا، غذا) است که نیازهای اولیه انسان است و تا این نیازها مرتفع نشود نیازهای دیگر تغییری نمیکند بعد از آن نیاز به ایمنی (نیاز به شغل، سرپناه) است.
رامش در توضیح هرم مازلو اضافه کرد: بعد از آن نیاز به تعلق خاطر در کودک است نیاز به بازی و اینکه مارا دوست داشته باشند و ما هم اطرافیانمان را دوست داشته باشیم و با توجه به اینکه اولین چیزی که اتفاق میافتد ارتباط کودک با مادرش است اگر والدین به خصوص مادر بتواند رابطه عاطفی خوبی با فرزند برقرار کند فرد میتواند رابطه عاطفی خوبی در آینده داشته باشد و بعد هم نیاز به عزت نفس است یعنی خود را دوست داشتن تا بتوانیم با مادر و پدر و اطرافیان ارتباط خوب برقرار کنیم و خود دوست داشتن مقدمه دگر دوست داشتن است بعد از این است که ما به مرحله خودشکوفایی میرسیم و انسانهای قوی خواهیم شد.
وی در خصوص تعریف مهارت ارتباطی خاطرنشان کرد:ارتباط عبارت است از ابتدا پیام و اطلاعات و هدف اصلی در ارتباط انتقال پیام به دیگری است و این ارتباط و انتقال پیام بین دو یا چند نفر به صورت کلامی و با غیر کلامی صورت میگیرد و عناصر اصلی آن گیرنده، فرستنده و خود پیام است.
رامش انواع ارتباط را موثر و غیر موثر دانست و گفت: ارتباط موثر، ارتباطی که افراد را به هم نزدیک میکند نتیجه آن ایجاد اعتماد به نفس و پیشگیری از تعارض است و ارتباط ناموثر، هرگونه اشکالی در انتقال پیام به اختلال منجر میشود نتیجه آن سوء تفاهم و تعارضهای بین فردی است.
مدرس دانشگاه با بیان اینکه ارتباط فردی موثر دارای چند مرحله است، تصریح کرد: مرحله اول شروع با یک تبسم که نشانه آمادگی فرد برای ایجاد ارتباط با دیگران است لذا چهره اهمیت دارد وقتی فرد چهره عبوسی داشته باشد طبیعتا کسی به سمت او نخواهد رفت مرحله بعد برخورد خوش که نشانه تمایل به ادامه ارتباط است و همچنین خود را مشتاق برای ادامه ارتباط نشان دادن در ادامه برقراری تماس چشمی، اگر چه خیره شدن برگرداندن نگاه درست نیست اما برای برقراری ارتباط با دیگری باید تماس چشمی برقرار کرد و دیگری رفتار غیر کلامی در واقع شش هیجان اصلی که از حالات چهره قابل تشخیص اند عبارتند از: غمگینی، خشم، تنفر، ترس، تعجب و خوشحالی و بی اعتنایی است.
وی با بیان اینکه مهارتهای ارتباطی بسیار نکته مهم در امر خود انگیزشی و خود مسئولیتی است، در مورد شگردهای شروع ارتباط توضیح داد: یک سلام همراه با لبخند، استفاده از پرسشهای ساده، توجه به علاقه مندیهای طرف مقابل و تمجید در حد متعارف از فرد مقابل همچنین صحبت کردن در مورد خود و یکی از فاکتورهای مهم در سلامت روان این است راحت راجع به خودمان صحبت کنیم.
رامش در ادامه انواع سبکهای رفتار بین فردی در زمان گفتگو را مورد توجه قرار داد و اضافه کرد: "سبک رفتاری منفعل" در این سبک شیوه تفکر افراد بر این باور است که از دیگران کم اهمیت ترند و دیگران به دلایلی از آنها بهترند و شیوه رفتاری آنها بسیار مطیع و حرف شنو و در فعالیتهای اجتماعی بیشتر دنباله رو هستند و خود انگیزشی بالایی ندارند همچنین از نظر کلامی به آرامی و با تن صدای پایین صحبت و زیاد عذرخواهی میکنند و از جهت رفتار غیر کلامی تماس چشمی ندارند و به چشمان طرف مقابل قاطعانه نگاه نمیکنند.
وی در خصوص سبک رفتاری منفعل ادامه داد:حالت چهره فرد در این سبک رفتاری به این گونه است که اعتماد به نفس پایین و شرم و خجالت در چهره آنها موج میزند و از نظر وضعیت اندامی، این افراد راحت نیستند و خیلی خود را جمع و جور و به صورت وسواس گونه خود را مرتب میکنند.
رامش سبک رفتاری دیگر در گفتگو را "سبک رفتاری پرخاشگرانه" معرفی کرد و توضیح داد: از نظر شیوه تفکر افراد در این سبک بسیار از خود متشکر هستند و خواستههای دیگران را به حساب نمیآورند و خود را برتر میدانند از نظر رفتاری به طور دائم در پی کنترل و سلطه جویی بر دیگران هستند و دیگران را قضاوت و تحقیر میکنند و در کلام به صحبت دیگران گوش نمیدهند و دیگران را تهدید و سرزنش میکنند در خصوص رفتار غیرکلامی این افراد در هنگام تماس چشمی نگاه آنها بسیار خیره و پرخاشگرانه است و معمولا با تن صدای بالا صحبت میکنند و اخم و تکبر دارند از نظر وضعیت اندامی حرکات تند و عصبی دارند و معمولا از انگشت سبابه برای تهدید استفاده میکنند.
مدرس دانشگاه سومین سبک رفتاری را "سبک رفتاری قاطعانه" عنوان کرد و گفت: این افراد اعتماد به نفس واقع بینانهای دارند و افراد قاطع برای خود و دیگران به یک اندازه اهمیت قائل هستند و از نظر شیوه رفتاری ارتباط نزدیک و صمیمانهای با دیگران دارند و در بروز تعارض و مشکل با دیگران از روش حل مسئله استفاده میکنند و کلام آنها قاطع و شفاف است و از بیان احساس مثبت و منفی خود به دیگران ابایی ندارند همچنین از نظر رفتارهای غیر کلامی در ارتباط، نگاه این افراد به دیگران توام با احترام و حالت چهره آنها آرام و با اعتماد به نفس است همچنین از لحاظ وضعیت اندامی در ارتباط با دیگری فاصله مناسبی را رعایت میکنند صاف میایستند و با شانه استوار و محکم راه میروند.
وی از عوامل تاثیرگذار در ارتباط موثر آرامش، توجه به زبان بدن، فاصله و محیط مناسب، آراستگی و پوشش مناسب، تماس چشمی و گشاده رویی را برشمرد.
رامش موانع ارتباط را تحقیر کردن فرد مقابل به دلیل اینکه مطابق میل ما رفتار نمیکند و یا سرزنش کردن فرد به دلیل متفاوت بودن، انکار احساسات و نقش خود در بروز مشکلات، برچسب زدن و نسبت دادن ویژگیهای کلی و بیشتر منفی به خود و یا طرف مقابل، توقع داشتن به این معنا که فرد بدون مطرح کردن خواسته خود را شایسته برخوردی بهتر میداند، احساس درماندگی در تغییر شرایط، دفاعی بودن و کتمان اشتباهات، پاتک و در واقع پاسخ انتقاد را با انتقادی محکم تر دادن معرفی کرد.
این روانشناس دیگر موانع ارتباط را رد گم کردن و به جای پاسخ به سوال گوینده موضوع بحث را عوض کردن، اخطار و تهدید، مخالفت بدون درک دیدگاه طرف مقابل و بدون توجه به موضوع تفاوتهای فردی، توصیه و نصیحت که به شدت میتواند منجر به آزار فرد مقابل میشود، قضاوت و نتیجه گیری کلی در مورد یک فرد، مقایسه کردن خود با دیگری به هر صورت و پیش داوری بدون توجیه منطقی و یا اطلاعات درست، پرخاشگری انفعالی که فرد هیجانات خود را به شیوهای نامناسب و غیر مستقیم نشان میدهد مانند کنایه زدن دانست.
وی عناصر تشکیل دهنده ارتباط را اول ارتباط کلامی شامل بیان کلامی و محتوای کلامی و دوم ارتباط غیر کلامی شامل حالت چهره و وضعیت اندامی عنوان کرد.
رامش ادامه داد: حالت چهره به عنوان یکی از عناصر ارتباط غیر کلامی شامل تماس چشمی، حالت نگاه، تن صدا، تنفس، رنگ چهره و عواطف و هیجانات چهرهای است.
وی در خصوص وضعیت اندامی توضیح داد: فردی که موقع راه رفتن و نشستن قوز میکند این احساس را به دیگران القا میکند که اعتماد به نفس لازم را ندارد همچنین فرد خجول ممکن است در حین صحبت با دیگری از برقراری تماس چشمی خودداری کند و فرد مضطرب ممکن است دست هایش را بهم بمالد و فرد خشمگین معمولا رگهای گردن اش متورم و دستهای او به حالت مشت است.
رامش با بیان اینکه گوش دادن یک مهارت است در خصوص ویژگیهای شنونده ماهر تأکید کرد: ویژگیهای شنونده ماهر در اولین قدم ایجاد محیط مناسب برای خوب گوش دادن است و مستلزم خوب گوش کردن توجه به فرد مقابل و صبور بودن است و همچنین خلاصه کردن جزئی از گوش دادن صحیح است و پاسخ دهی را به دنبال دارد و گوش دادن فعال ایجاب میکند که سوال را با سوال پاسخ ندهید و به رفتار کلامی و غیر کلامی گوینده توجه کنید.
این مدرس دانشگاه علائم حاکی از ضعف در فرآیند گوش دادن فعالانه را شامل حالات چهرهای نامناسب، فقدان تماس چشمی، قطع کردن صحبتهای طرف مقابل، تغییر ندادن وضعیت بدنی، تکان ندادن سر و رفتارهای ناشی از حواس پرتی نظیر مالیدن چشم، خمیازه کشیدن، خواندن و نوشتن حین صحبتهای طرف مقابل دانست.
وی همچنین موانع گوش دادن فعال را مواردی همچون موانع محیطی، مقایسه کردن، فکرخوانی و خیالبافی، غربالگری، مرور خاطرات، چند کار را همزمان انجام دادن و شتاب زدگی، و نبود تماس چشمی و خودخواهی عنوان کرد.
رامش مرحله دوم در مهارت ارتباطی را ادامه گفتگو معرفی کرد و اذعان کرد: افراد باید در صحبت کردن با دیگران خود را علاقهمند نشان دهند و علایق خود را مطرح کنند و در مرحله آخر به موقع گفت و گو را پایان دهند و سعی کنند با یک احساس خوشایند دو طرفه این اتفاق بیوافتد و نقش فعال تری در پایان دهی به عهده بگیرند و قبل از شروع یک موضوع جدید به گفتگو پایان دهند.
وی در پایان اظهار کرد: هر فرد برای آگاهی بیشتر از مهارتهای ارتباطی خود و هدف گذاری برای ارتقای این مهارت در خصوص مواردی همچون گوش دادن، گفتگو، احترام، درخواست، شکایت و زبان بدن و ظاهر باید خود را مورد پرسش قرار دهد.
نظر شما :